آمادگی برای صعود دماوند از دو هفته پیش شروع شده. وقتی که سرپرست زنگ زد تا خبر بدهد که برای دماوند آماده شویم من توی چنگلهای گیلان بودم! روستای بره سر درست کنار دریاچهی عین ماهش که پر ماهی سرخ بود.
صبحها هر روز 5.5 اهالی میروند صاحبالزمان و هفتهی قبل گروهی هم رفتند هزار و این هفته گروهی که ما باشیم میرویم لالهزار برای آمادگی و همهوایی.
صبحها که من فقط یکیشان را رفتم! برخی سنگنوردی میکنند و برخی زودتر میروند بالا و میآیند پایین که تا به ادارهشان برسند.
امروز که 26 خرداد بود یکروز زودتر جشن تولد اینجانب را گرفتند و دو تا کفش توی کادوها پیدا شد!
یکی کفش کوه و یکی یک سالومون ورزشی مشتی. روزهای جام جهانیست و ما یحتمل 3شنبه با قطار میرویم شمال. من البته 2شنبه جلسه دارم و از دوشنبه تهرانم. مانده ام این کولهی بزرگ را چهکنم تا 4شنبه. همین
صبحها هر روز 5.5 اهالی میروند صاحبالزمان و هفتهی قبل گروهی هم رفتند هزار و این هفته گروهی که ما باشیم میرویم لالهزار برای آمادگی و همهوایی.
صبحها که من فقط یکیشان را رفتم! برخی سنگنوردی میکنند و برخی زودتر میروند بالا و میآیند پایین که تا به ادارهشان برسند.
امروز که 26 خرداد بود یکروز زودتر جشن تولد اینجانب را گرفتند و دو تا کفش توی کادوها پیدا شد!
یکی کفش کوه و یکی یک سالومون ورزشی مشتی. روزهای جام جهانیست و ما یحتمل 3شنبه با قطار میرویم شمال. من البته 2شنبه جلسه دارم و از دوشنبه تهرانم. مانده ام این کولهی بزرگ را چهکنم تا 4شنبه. همین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر